همکار عاشق پیشه
همکار عاشق پیشه۱ :
یک روز صبح وارد شرکت شدم و همکار عاشق پیشه رو با یه ظاهر کاملا متفاوت با قبل دیدم .
من:![]()
ابروهای برداشته شده ، مدل موی کوتاه وعوض شده و از همه خنده دارتر کروات زده بود،آخه کروات لباس رسمی ایران نیست و فقط برای مهمونی و مجالس استفاده میشه نه سر کار،
خلاصه کلی صفا به به سرو صورت داده بود و یه شیشه ادکلن هم رو
خودش خالی کرده بود که بوش کل شرکت رو بر داشته بودو یه جورایی مثلا تیپ زده بود
.
یکی از همکارا ،خیلی آدم شوخی هست ،گفت:آقای ... با کروات مثل این ساواکی های زمان شاه شدی .
منم که بی جنبه هر کار کردم نخندم، نشد

همکار عاشق پیشه ٢:
همکارم اومد به من گفت: که به آقای عاشق پیشه گفتم این مسئله مطرح بشه تا ببینیم نظر خانم... چی هست و قضیه تموم بشه .
مرگ یک بار ،شیون هم یک بار.
و پیشنهاد دادم که من بهتون بگم قبول نکرد ،گفتم خوب خودت بگو ،میگه روش نمیشه !(آخه نه که بچه خیلی کم رو هست)
نظرتون راجب این که نامه براتون بنویسه چیه؟
من:
آره خیلی عالیه نامه فدایت شوم ![]()
خوب حالا بیاین خودتون انتخاب کنید چی بنویسم چون نامه رو قراره من بنویسم .
من:نمک در نمکدان شوری ندارد دل من طاقت دوری ندارد .
همکار:![]()
همکار عاشق پیشه۳ :
بلاخره امروز گفت .
عاشق پیشه:والا یه چیزی میخوام بگم نمیدونم چه جوری بگم روم نمیشه؟![]()
من:راحت باشید بگید !(بیچاره نمیدونم چرا این قدر دستپاچه شده بود ،دستاش میلرزید،دلم براش سوخت ولی نمیدونم چرا خودم خندم گرفته بود .
شاید چون میدونستم چی میخواد بگه و اون بیچاره کلی داره بخودش فشار می یاره که ...
هر کار میکردم این نیشمو که تا بنا گوشم باز بود رو ببندم نمی شد
. ولی اشکال نداشت این جوری یه لبخند ملیح خرکی داشتم حداقل نمیترسید بهم بگه).
عاشق پیشه :بریم بیرون شرکت بگم .
من:نه همین جا خوبه زود بگید میخوام برم خونه.
عاشق پیشه:من از همون اول که شما اومدین تو این شرکت به شما دلبسته شدم و یک وقتایی تو زندگی آدم احساس میکنه که به کسی
احتیاج داره که همراش باشه و من میخوام اون یه نفر شما باشید .
من:نه اون یک نفر من نیستم و نمیدونم کجای این قضیه تقصیر من هست ؟![]()
عاشق پیشه:من خیلی فکر کردم شما هیچ تقصیری ندارین من یه طرفه دل بستم . خوب حالا نظرتون؟
من:گفتم که نه .(حالا این لب و لوچم جمع نمیشد ،با خودش میگه این دختره چه خوشحاله بهش پیشنهاد دادم ولی چرا میگه نه!!)![]()
عاشق پیشه :آخه چرا؟؟؟؟؟؟؟دلیلیش چیه ؟کس دیگه ای هست که میخواین؟
من:نه ،یکی از دلایلش اینه که شما میرین بیرون یواشکی سیگار میکشید
.
عاشق پیشه :خوب قول میدم دیگه سیگار نکشم و هر ایرادی دارم بگین برطرف میکنم .
من:آخه مشکل فقط این نیست . آدم بعضی وقتها از یکی خوشش مییاد بعضی وقتها هم نه، بدون هیچ دلیلی .
من به عنوان همکار با شما مشکلی ندارم و براتون احترام قائلم ولی از اون نظر نه به هیچ وجه
