سلام.اميدوارم كه خوب و شاد باشيد.خيلي وقته مي خوام  آپ كنم ولي امان از كمبود وقت+تنبلي+نا مساعد بودن حالم٬ولي با يك خبر خوب اومدم.

نمي دونم چي بايد بگم !همه چيز خيلي غير منتظره اتفاق افتاد.

جودي وب لاگ ام اس و يه دل تنها بابالنگ درازو پيدا كرد.

20/12/86 تاريخ عقد بالا سر حضرت(چون من مشهدي هستم) و تاريخ ثبت ازدواجم هست.

نمي گم تو ازدواجم مشكلات نداشتم ولي به اميد و خواست خدا الان ۴ ماه كنار همسر خوب و مهربونم عليرضاهستم و از داشتن همسري كه شرايط جسمي و روحي منو درك مي كنه و با چشم كاملا باز بيماري منو قبول كرد٬ خيلي خدارو شكر مي كنم.

بعد از پيشنهاد ازدواج يك ماه گذاشتم خوب تحقيق كنه٬فكراشو بكنه ٬پيش دكترم رفتيم و....بعد تصميم بگيره.

اعتراف مي كنم كه اگر وقتي گفته بودم ام اس دارم بلافاصله از رو احساسات قبول مي كرد و مي گفت براش مهم نيست٬ من جواب منفي مي دادم.

استرس هاي قبل ازدواجم ٬صبح خريد رفتن و از ظهر تا شب سر كار بودن٬

همه دست به دست هم داد و باعث يك حمله شد.بي حسي هر دو پا و اسپاسم شديد عضلاني كه از نوك پا شروع شد و به دليل اين كه من زدن كورتون ها رو به خاطر جشن نامزديم عقب انداختم تا كمرم اومد.(آخه وقتي كورتون مي زنم خيلي ورم مي كنم و تنم جوش ميزنه.)

 البته با دكتر مشورت كردم و اونم گفت: دير نمي شه.

در صورتي كه بعد از زدن 10 تا كورتون تو سرم فقط بي حسيش خوب شد و اسپاسم عضلانيم همچنان باقي موند.

حالا با هر دكتري مشورت مي كنم مي گه اشتباه كردي درمان رو يك ماه و نيم به تاخير انداختي٬همين باعث پيشرفتش شده.

طبق نظر يك دكتر ديگه هفته يك تتراكوزاكتيد عضلاني مي زدم و 3 بار در هفته فيزوتراپي مي رفتم٬خدارو شكر خيلي بهترم و فقط كمي تو كف پام باقي مونده.