دروغهايي كه اينترنت به من آموخت
● صيغه شيرينترين لذت!
خبرگزاري مهر عكسهايي از اين تجمع و حواشي آن تهيه كرد. متن تصوير پلاكارد يكي از اين عكسها دستكاري شده و به اين جمله تغيير يافت: «صيغه شيرينترين لذتي
است كه نصيب زن مسلمان ميشود»! و به فاصله كمتر از چند روز در صدها سايت و وبلاگ منتشر شد. بسياري آن را در سايت و وبلاگ خود به كار برده و تفسيرهاي متعدد مذهبي و سياسي نيز از آن ارائه دادند. تا جايي كه حتي سعيد ابوطالب نماينده تهران نيز جوگير شده و در مجلس در مورد آن عكس جنجال به پا كرد! هنوز در برخي كليپهاي شبكههاي ماهوارهاي فارسيزبان اين تصوير تحريفشده را به عنوان عكسي مستند از رويدادهاي ايران به كار ميبرند
.
كاربراني كه با يك نرمافزار خوشنويسي نظير چليپا يا كلك كار كرده باشند يا حداقل قواعد خوشنويسي را بدانند در اولين نگاه و به سادگي متوجه جعل ناشيانهي نوشته ميشوند. مخصوصاً چليپا و نامهنگار و بسياري نرمافزارهاي خوشنويسي ديگر كه فاصلهگذاري نامناسب نقطههاي آن به خوبي مشهود است.
● پاسارگاد زير آب رفت
با انعكاس خبر عمليات ساخت سد سيوند در منطقه تنگهبلاغي و نزديك بناهاي تاريخي استان فارس و نزديك شدن زمان آبگيري آن، موضعگيريهاي بسياري از سوي معترضين در سايتها و شبكههاي مختلف ماهوارهاي انجام پذيرفت و تومارهاي بسياري نيز در اعتراض به اين
عمل نوشته شد. در روزهاي اخير رندي تصاوير دستكاري شدهي فوق را با ذكر اين خبر كه پاسارگاد و مقبره كوروش زير آب رفته است در اينترنت منتشر نمود كه ادامهي ماجرا را ميتوان حدس زد! در اين خبر كه توسط گروهي اينترنتي با عنوان ايران عشق تكثير شده آمده است:
«اكنون خبري داريم كه دل هر ايراني عاشق و وطن دوستي را خشمگين و برافروخته ميسازد! چندي پيش سد سيوند در حال آبگيري بود كه با اين كار پاسارگاد، آرامگاه كوروش كبير، اين بزرگمرد آريايي به زير آب ميرود. و اكنون اين اتفاق افتاده است. سد آبگيري شده و آرامگاه كوروش كبير و بخش بزرگي از پاسارگاد در حال فرو رفتن به زير آب است».
«اكنون خبري داريم كه دل هر ايراني عاشق و وطن دوستي را خشمگين و برافروخته ميسازد! چندي پيش سد سيوند در حال آبگيري بود كه با اين كار پاسارگاد، آرامگاه كوروش كبير، اين بزرگمرد آريايي به زير آب ميرود. و اكنون اين اتفاق افتاده است. سد آبگيري شده و آرامگاه كوروش كبير و بخش بزرگي از پاسارگاد در حال فرو رفتن به زير آب است».
توضيح اين كه سد سيوند تا اين لحظه هنوز به مرحلهي آبگيري نرسيده است! هر دو يعني هم متن و هم عكسها در اين خبر فريبآميز هستند.
● مسخ دختر هلندي
قضيهي مسخ دختر هلندي به دليل اهانت به قرآنخواني مادرش، از مشهورترين هوكسهاي مذهبي در اينترنت ايراني است كه در سال گذشته اتفاق افتاد. تصوير واقعي مربوط به مجسمهاي ساخته پاتريشيا پيچينيني
و از جنس سيليكون و كائوچو و طرحي ژنتيكي در مورد تكامل حيوانات است كه در نمايشگاه آثار وي به نمايش درآمده و از آن عكس گرفته شده است. يك سايت سرگرمي تركي آن را نقل كرده و خبرگزاري آفتاب كه بعداً صحت اين خبر را رد كرد، آن را با تيتر «مسخ به خاطر توهين به قرآن» منعكس و به زودي در صدها سايت و نشريات مختلف تكثير شده و حتي به تعداد زياد از آن فتوكپي و تصوير تهيه و در محافل و
شهرهاي مذهبي توزيع شد.
خود عكس اصيل بوده و هيچ گونه دستكاري در آن رخ نداده است. اين خبر ضميمهي آن است كه موجب ايجاد اين ذهنيت و باور شده است.
خود عكس اصيل بوده و هيچ گونه دستكاري در آن رخ نداده است. اين خبر ضميمهي آن است كه موجب ايجاد اين ذهنيت و باور شده است.
● كج شدن برج ميلاد
اگر چه اين قضيهي برج ميلاد در آستانه نوروز 74 منشاء مطبوعاتي دارد اما در اينترنت نيز به دليل انعكاس آن در
سايت روزنامه شرق در همان ساعتهاي اوليه به ويژه از سوي برخي سايتها و وبلاگهاي خارج از كشور كه از قضيهي شوخي نوروزي شرق اطلاع نداشتند و به محتواي طنزآميز آن دقت نكرده بودند با واكنشهاي بعضاً تند سياسي عليه بيكفايتي مسؤولين نظام ايران مواجه شد! چون چند روزي نيز به نوروز مانده بود، اين شبهه براي افراد بيشتر به وجود ميآمد كه خبر واقعي است. اتكاي مطلق به اينترنت و در واقع روزنهي شيشهاي مانيتور به عنوان تنها منبع خبرگيري نيز از آسيبهاي جدي يك رسانه به شمار ميرود.
عکس
عکس
● اعدام انقلابي!
مدتي پيش تصوير اين نامه در برخي از سايتها و وبلاگها منتشر شد و طبق معمول! برخي آن را باور كرده و در وبسايتها و وبلاگهاي خود به آن اشاره كردند. در اين نامه، متني آمده مبني بر ماموريت دادن فلاحيان وزير اسبق اطلاعات به محمود احمدينژاد براي
اعدام انقلابي جمعي از زندانيان. جعلي بودن نثر آن كه از اساس مشخص است. بعد هم نامههاي اداري در آن تاريخ معمولاً با ماشينتحرير تايپ ميشد اما اين نامه فونتش «زر سياه» است و مربوط به تايپ كامپيوتري است. يعني در آن تاريخ نرمافزارهاي فارسي موسوم به نشر روميزي نظير زرنگار با اين گستردگي وجود نداشت و بعد از آن سال بود كه نشر روميزي كامپيوتري و فارسي توسعه يافت. گذشته از آن اصلاً چه كسي در ايران ميداند «فرماندهي محترم جنگهاي نامنظم»! چه صيغهاي است و چه سمتي است!؟ اصلاً آن 702 نفر قبلي (و آن 4۶۰ يا 260 نفر!؟) چه كساني بودهاند كه اين حجم وسيع اعدام در
آن سال هيچ سابقهاي و سر و صدايي نداشته است!؟ اين يكي از ناشيانهترين هوكسهاي بررسي شده بود.
● نامههاي عمر و يزدگرد
نامههاي موسوم به نامههاي عمر و يزدگرد سوم كه در مدتهاي اخير بارها در سايتهاي مختلف و
با ورژنهاي نوشتاري مختلف نيز بارها دست به دست و ايميل به ايميل! گشته از آن نوع هوكسهاي مشهور مدتهاي اخير به شمار ميرود. غير از جعلي بودن متن نامهها كه اينجا به آن اشاره شده، به طور كلي وجود چنين نامههاي در موزهي لندن هرگز تاييد نشده است.
● تصوير برخورد موشك حزبالله به ناو اسرائيلي
در پي وقوع جنگ اخير اسرائيل و لبنان سايتهاي مختلف خبري مشتاق درج هر نوع اخبار تازه از درگيريها بودند. در اين التهاب رسانهاي، سايت «انجمن دفاع از مقاومت اسلامي لبنان و فلسطين
» كه سايت فارسي و رسمي حزبالله لبنان به شمار ميرود عکسي را با عنوان صحنه برخورد موشكهاي حزبالله به ناوچه اسرائيلي منتشر كرد كه در آن لحظات به دليل التهابات جنگ باورپذير مينمود و در دهها سايت و حتي برخي نشريات اين عكس منتشر شد.
فقط كمتر كسي در آن روزها از خود سوال كرد اين عكس كه از زاويهي يك هليكوپتر (هليكوپتر چه كسي؟ حزبالله!؟) گرفته شده با آن شكار لحظهي تر و تميز از لحظهي انفجار توسط چه كسي گرفته شده و اگر هم توسط خود نيروهاي نظامي اسرائيل يا خبرنگاران آن گرفته شده چگونه با اين سرعت به دست اين سايت رسيده است؟
مدتي بعد مشخص ميشود كه عكس مربوط به سال 1998 و از يك سايت استراليايي در زمينه صنايع دفاعي با عنوان Defense Industry Daily برداشته شده است. منبع اصلي عكس
در اين مطلب، خبر صحيح بوده و عكس نابجا و يا در حيطهي جنگ رواني و تبليغاتي استفاده شده و با وجود كشف منبع اين عكس، سايت مذكور همان مطلب را تا اين تاريخ و با همان تيتر حفظ كرده است.(تصحيح ميشود: دقيقاً همين امروز آن عكس را از گزارشهاي تصويري بدون هيچ توضيحي برداشتند. کش گوگل ). اشاره مجدد: روز بعد کش گوگل تازه شده و ديگر نمايش داده نميشود. کساني که اين مطلب را همان روز اول خوانده باشند آن را مشاهده کردهاند. عجب قايم «موشک»بازي شد!؟
فقط كمتر كسي در آن روزها از خود سوال كرد اين عكس كه از زاويهي يك هليكوپتر (هليكوپتر چه كسي؟ حزبالله!؟) گرفته شده با آن شكار لحظهي تر و تميز از لحظهي انفجار توسط چه كسي گرفته شده و اگر هم توسط خود نيروهاي نظامي اسرائيل يا خبرنگاران آن گرفته شده چگونه با اين سرعت به دست اين سايت رسيده است؟
مدتي بعد مشخص ميشود كه عكس مربوط به سال 1998 و از يك سايت استراليايي در زمينه صنايع دفاعي با عنوان Defense Industry Daily برداشته شده است. منبع اصلي عكس
در اين مطلب، خبر صحيح بوده و عكس نابجا و يا در حيطهي جنگ رواني و تبليغاتي استفاده شده و با وجود كشف منبع اين عكس، سايت مذكور همان مطلب را تا اين تاريخ و با همان تيتر حفظ كرده است.(تصحيح ميشود: دقيقاً همين امروز آن عكس را از گزارشهاي تصويري بدون هيچ توضيحي برداشتند. کش گوگل ). اشاره مجدد: روز بعد کش گوگل تازه شده و ديگر نمايش داده نميشود. کساني که اين مطلب را همان روز اول خوانده باشند آن را مشاهده کردهاند. عجب قايم «موشک»بازي شد!؟
● تهران شهر ماهوارهها
مدتي اين عكس نيز به عنوان عكسي از تهران كه پشتبامهاي آن را انبوهي از ديشهاي ماهواره پوشانده در سايتها و حتي برخي مطبوعات ديده ميشد. در نگاه اول به خاطر بافت ساختمانها به نظر ميرسد واقعاً تهران باشد اما عكس ظاهراً تصوير شهري در لبنان است.
خود عكس واقعي است. خبر غيرواقعي ضميمه و تيتر آن اين گونه القا كرده كه اينجا زاويهاي از تهران است.
خود عكس واقعي است. خبر غيرواقعي ضميمه و تيتر آن اين گونه القا كرده كه اينجا زاويهاي از تهران است.
● اينترنت در ايران براي هميشه قطع ميشود!
چند سال پيش يك نفر (فرض كنيد نويسنده همين وبلاگ!) مطلب طنزي نوشت با عنوان: «اينترنت در ايران براي هميشه قطع ميشود!» در اين مطلب به مصاحبهاي خيالي با دكتر معتمدي وزير سابق ارتباطات اشاره شده كه در آن به طنز عنوان شده بود به خاطر بعضي آسيبها اينترنت را در ايران قطع كرده و تمامي سرويسدهندهها را جمع ميكنيم. چند روز بعد
يكي از سايتها با حذف جمله آخر كه بر خيالي بودن اين مصاحبه تاكيد كرده عين همان مطلب را با اين تيتر منتشر نمود: «جمهوري اسلامي طرحي را براي بستن تمامي مراکز خدماتي اينترنتي در دستور کار قرار داده است»! پس از آن برخي سايتهاي ديگر خبري و سياسي اين مطلب را با آب و تاب بيشتر منعكس كرده و تحليلهايي نيز در اين رابطه ارائه دادند .
در اينجا هوكس و خدعهاي در كار نبوده بلكه يك مطلب طنز موجب شده تا اين گمان واقعي بودن ايجاد شود و نشر آن توسط يك پايگاه خبري و استفادهي سياسي از آن، جنبهي طنزآميز بودنش را از بين برده و جدي نمايش داده است.
در اينجا هوكس و خدعهاي در كار نبوده بلكه يك مطلب طنز موجب شده تا اين گمان واقعي بودن ايجاد شود و نشر آن توسط يك پايگاه خبري و استفادهي سياسي از آن، جنبهي طنزآميز بودنش را از بين برده و جدي نمايش داده است.
● يك مثال ديگر
حال اگر محض مزاح يك خبر اين گونه و به نحوي حرفهاي تنظيم شود و به دستتان برسد يا در يك سايت خبري يا يك وبلاگ بخوانيد چه واكنشي به آن خواهيد داشت و وقتي خبر گسترش يابد اصلاً از كجا خواهيد فهميد كه اصولاً چنين اتفاقي نيفتاده است!؟ (توضيح اين كه تمام اينها غيرواقعي و مندرآوردي است! لطفاً جدي نگيريد
!):
● گفتگوي مهم تلفني احمدينژاد و مركل
● گفتگوي مهم تلفني احمدينژاد و مركل
«به نقل از يك منبع موثق در رياست جمهوري، آقاي احمدينژاد صبح روز گذشته حدود يك ساعت با خانم آنجلا مركل صدراعظم آلمان گفتگوي تلفني دوستانهاي داشت. اين منبع كه نخواست نامش فاش شود گفت: خانم مركل ضمن قدرداني از نامهي آقاي احمدينژاد اظهار داشته از وي به طور رسمي جهت ديدار در آلمان دعوت به عمل خواهد آورد
.
وي گفت: رئيس جمهور نيز ابراز اميدواري كرد كه روابط فيمابين در اين ديدار بهبود يابد. آقاي احمدينژاد ضمن اشاره به روابط تاريخي ايران و آلمان و انتقاد از سياستهاي آمريكا و انگليس، نقش مستقل آلمان در اروپا و جامعهي ملل را ستود و گفت آلمان هميشه مهمترين شريك تجاري ايران بوده و اميدواريم بدون فشار قدرتهاي بزرگ اين همكاريها ادامه يافته و گستردهتر شود.
اين منبع افزود: صدراعظم آلمان در اين گفتگو نسبت به شراكت در برنامههاي هستهاي ايران ابراز تمايل كرده و اظهار داشته كه آلمان آمادگي دارد در اين زمينه با ايران همكاري كامل نمايد.
به نظر ميرسد برخي كشورهاي اروپايي بدون توجه به موقعيت ايران در آستانهي تحريم قصد دارند روابط غيرعلني و تجاري خود با ايران را همچنان دنبال كنند».
در پايان آقاي احمدينژاد ضمن انتقاد از چاقي خانم مركل وي را به كم كردن وزن تشويق كرد!
با كمي عكس و رنگ و لعاب كمتر كسي متوجه ميشود كه متن اين خبر به كلي ساختگي است. عصر انفجار اطلاعات و رشد انواع رسانههاي بومي و مدرن از اين مكافاتها نيز دارد! كه تو خود داني اگر زيرك و عاقل باشي...
با كمي عكس و رنگ و لعاب كمتر كسي متوجه ميشود كه متن اين خبر به كلي ساختگي است. عصر انفجار اطلاعات و رشد انواع رسانههاي بومي و مدرن از اين مكافاتها نيز دارد! كه تو خود داني اگر زيرك و عاقل باشي...
● ماكياوليسم خبري
شايد بعضي از اينها در طبقهي هوكسها قرار نگيرند و همان ترفند يا خدعهي هدفمند يا جنگ رواني مد نظر سازندگان آنها باشد. يعني نوعي منافع خاص تبليغي و سياسي حتي براي ديگران به وجود آورد. برخي شبكههاي ماهوارهاي فارسيزبان كليپهايي با مضامين سياسي پخش ميكنند كه در آن از تصاوير مشهور اعدام باند موسوم به كركسها كه علاوه بر قتل و تجاوز خانوادههاي بسياري را داغدار كرده بودند با عنوان اعدام آزاديخواهان و مبارزان ايران استفاده ميكنند كه به طور مطلق عملي اشتباه است. يا
عكس مشهور صحنه اعدام افرادي كه به كودكي تجاوز كرده بوده و تحت عناويني نظير حمايت از همجنسگرايان در مورد آن تبليغ ميشود و روي اين گونه عكسها و اخبار كه واقعيت آن چيز ديگري است مانور داده ميشود.
اينجا اين واقعيت وجود دارد كه مخاطبيني كه در داخل ايران از اصل ماجرا خبر دارند نسبت به پيام آن رسانه حداقل در ذهنشان بازخورد منفي نشان ميدهند و خودبهخود نوعي بياعتمادي به آن رسانه در ذهنشان نقش ميبندد حتي اگر آن را عنوان نكنند و حتي اگر موافق نظريات و سياستهاي آنان باشند. اين در كوتاهمدت آنان را به سمت رسانههاي رقيب خواهد كشاند. رسانههاي مختلف به ويژه سايتهاي خبري اينترنتي گاهي به دام اين «سياهچالههاي اينترنتي» ميافتند و سايتي اطلاعرساني كه هر خبري را تنها به دليل مطابقت با منافع خود منعكس ميكند استعداد بيشتري براي افتادن به اين سياهچالهها و پايين آمدن اعتبار دارد.
سوال اين است كه ما تا چه حد مجازيم كه از ناآگاهي انبوه مخاطبين خود استفاده كنيم و بعد تكليف اين نقيضه يا پارادوكس كه مخاطب را با اخبار جعلي درگير ميكنيم و بعد كشف ميشود كه ماجرا در اصل چيز ديگري بوده و انواع و اقسام بهتانها نيز به افراد بسته ميشود، چگونه جبران ميشود و آيا «هدف وسيله را توجيه ميكند» ميتواند جاي سلامت خبري و انعكاس بيطرفانه و واقعي اخبار را بگيرد يا خير؟ پاسخ به اين سوال را كارشناسان رسانههاي مختلف و خود مديران اين رسانهها بايد بدهند.
اينجا اين واقعيت وجود دارد كه مخاطبيني كه در داخل ايران از اصل ماجرا خبر دارند نسبت به پيام آن رسانه حداقل در ذهنشان بازخورد منفي نشان ميدهند و خودبهخود نوعي بياعتمادي به آن رسانه در ذهنشان نقش ميبندد حتي اگر آن را عنوان نكنند و حتي اگر موافق نظريات و سياستهاي آنان باشند. اين در كوتاهمدت آنان را به سمت رسانههاي رقيب خواهد كشاند. رسانههاي مختلف به ويژه سايتهاي خبري اينترنتي گاهي به دام اين «سياهچالههاي اينترنتي» ميافتند و سايتي اطلاعرساني كه هر خبري را تنها به دليل مطابقت با منافع خود منعكس ميكند استعداد بيشتري براي افتادن به اين سياهچالهها و پايين آمدن اعتبار دارد.
سوال اين است كه ما تا چه حد مجازيم كه از ناآگاهي انبوه مخاطبين خود استفاده كنيم و بعد تكليف اين نقيضه يا پارادوكس كه مخاطب را با اخبار جعلي درگير ميكنيم و بعد كشف ميشود كه ماجرا در اصل چيز ديگري بوده و انواع و اقسام بهتانها نيز به افراد بسته ميشود، چگونه جبران ميشود و آيا «هدف وسيله را توجيه ميكند» ميتواند جاي سلامت خبري و انعكاس بيطرفانه و واقعي اخبار را بگيرد يا خير؟ پاسخ به اين سوال را كارشناسان رسانههاي مختلف و خود مديران اين رسانهها بايد بدهند.
● پيشنهادهايي به مديران سايتهاي خبري در اين
زمينه:
1- دانش فني خود را در زمينهي وب و نرمافزارهاي مختلف به ويژه نرمافزارهاي گرافيكي بهبود بخشيد.
2- به عكسها و مطالبي كه ماهيتاً حاوي يك مضمون جنجالي به ويژه در مورد شخصيتها و افراد
يا اخبار سياسي و مسائل روز مخصوصاً مسائل سياسي و مذهبي هستند و توسط افراد ديگري خارج از تيم عكاسي يا گزارش شما به دستتان ميرسد، شك كنيد و تا از صحت آن اطمينان نيافتهايد از درج يا لينك دادن به آن خودداري كنيد.
3- از مشاوره فني و محتوايي كارشناسان وب، ادبيات و ساير رشتهها بهره بگيريد. در صورت نياز و ضرورت درج يك خبر داغ (و البته مشكوك!)، حتماً پيش از درج خبر اين كار را در اولويت قرار دهيد. حتي ميتوانيد از تجارب و مشاهدات وبلاگنويسان و افراد باتجربه
در عرصهي اينترنت ايراني كه با اسامي و افراد و وقايع بيشتري آشنا هستند و يا رويدادهاي سطح نت را رصد و مانيتورينگ ميكنند بهره بگيريد.
4- هميشه به ياد داشته باشيد كه ميتوان يك عكس را به نحوي دستكاري كرد كه تشخيص آن از واقعيت حتي براي كارشناسترين افراد نيز دشوار باشد. بنابر اين به تحليل اجتماعي و سياسي خبر و عكس و رخدادهاي روز و ارتباط آن با عكس بيشتر دقت كنيد.
5- بيشترين ترفندها در مورد مسائل روز اتفاق ميافتد. اين مسائل ممكن است جنبههاي گوناگون سياسي و مذهبي و اجتماعي داشته باشند. حتي ممكن است وقايع تاريخي گذشته نيز به نوعي با مسائل روز پيوند خورده و موضوع را قابل باور نشان دهد و يا مطلب مورد نظر تنها نوعي طنز باشد.
6 - اعتماد مخاطبين و انصاف را فداي تبليغات زودگذر يا منافع و ديدگاههاي سياسي خاص نكنيد. اين شيوهها كهنه و مطرود است و به دروغپردازي تعبير ميشود. «افشاگري» در
ادبيات رسانهاي و سياسي ما بد تعريف شده و به تعريفي دوباره و سالم در جهت روشنگري عامهي مردم نياز دارد. بسياري از هوكسهاي سياسي از اين اشتياق رسانهها براي كسب اخبار و گزارشهاي داغ و مثلاً افشاگرانه استفاده ميكنند و با آشكار شدن واقعيت، اين صاحبان آن رسانهها هستند كه لطمه ميبينند
+ نوشته شده در دوشنبه سوم مهر ۱۳۸۵ ساعت ۸:۵۳ ق.ظ توسط مریم...
|